5 رمان با مضمون عشق که توسط نویسندگان مرد نوشته شده استمیگویند جذابترین عاشقانهها را زنان مینویسند؛ چون میدانند چه میخواهند؛ اما در این میان مردانی هم هستند که در زمینه نوشتن رمانهای عاشقانه امتحانشان را با سربلندی پس دادهاند. در این مقاله با شش رمان عاشقانه که نویسندگانشان مردان هستند، آشنا خواهید شد؛ کتابهایی که با انتشارشان سر و صدای زیادی به پا کردند و مخاطبان زیادی به دست آوردند. 1. گتسبی بزرگ اسکات فیتز جرالد یکی از نویسندگانی است که در نوشتن داستانهای عاشقانه بسیار خوب عمل میکرد و گتسبی بزرگ یکی از شاهکارهای او در زمینه رمان های عاشقانه خارجی به حساب میآید که از جهاتی هم شبیه بخشی از داستان زندگی خود اوست. فیتز جرالد در جوانی عاشق دختری از طبقه مرفه میشود و او برای اینکه بتواند موقعیت مالیاش را بهتر کند شروع به نوشتن داستانهای تازه و تمام کردن داستانهای نیمه کارهاش میکند. در داستان گتسبی بزرگ هم شخصیت گتسبی شخصیتی خود ساخته است که با زحمت به جایگاهی که از لحاظ ثروت دارد رسیده است. البته ماجرای عشق گتسبی ماجرایی نافرجامی است که در نهایت باعث خلق پایان بندی مناسب با کل داستان برای این شخصیت میشود؛ یک پایان بندی غافلگیر کننده. گتسبی بزرگ را یکی از بهترین رمانهای کلاسیک آمریکایی میدانند که مفاهیم زیادی را مورد بررسی قرار داده است؛ اما عشق مهمترین این مفاهیم است. فیتز جرالد نیز یکی از بهترین نویسندگان تاریخ ادبیات آمریکا در نظر گرفته میشود که توانایی بی نظیری در خلق داستان و ایجاد خلاقیت روایی داشته است و از این جهت توسط بسیاری از نویسندگان از جمله جی.دی. سلینجر تحسین شده است. گتسبی بزرگ را در فهرست چند کتاب با موضوع عاشقانه که نباید خواندن آنها را در سال 2020 از دست بدهید، بگذارید و بعد از خواندن رمانش سراغ دیدن فیلم سینمایی آن با بازی لئوناردو دی کاپریو بروید. 2. خطای ستارگان بخت ما خطای ستارگان بخت ما یک کتاب عاشقانه از جان گرین است؛ نویسندهای که به نوشتن ژانر عاشقانه معروف است و تا به حال جوایز زیادی را به دست آورده است. این نویسنده آمریکا نام کتابش را بر اساس یکی از دیالوگهای نمایشنامه معروف ژولیوس سزار نوشته شکسپیر انتخاب کرد و آن را بر داستانی گذاشت که روایت دختر و پسری است که عشقشان با نبرد با سرطان گره خورده است. شخصیت دختر داستان بر اساس شخصیت یک فرد واقعی طراحی شده ولی بقیه کاراکترها خیالی هستند. بر اساس داستان این کتاب فیلمی هم ساخته شد که در سال 2014 با بازی شیلین وودی و انسل الگورت بر پرده سینما به نمایش در آمد و مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد. وودی نقش هیزل گریس را بازی میکند که مبتلا به سرطان است و در حال سپری کردن آخرین سالهای زندگیاش است که ناگهان آگوستس واترز با بازی انسل الگورت از راه میرسد و زندگی او را عوض میکند. کتاب خطای ستارگان بخت ما در زبانهای مختلف به اشکال متفاوتی ترجمه شده است و در زبان فارسی ممکن است این داستان را با نام بخت پریشان بشناسید. 3. عشق در سالهای وبا درست است که گابریل گارسیا مارکز را بیشتر با کتاب صد سال تنهایی میشناسیم؛ اما به هیچ وجه نباید قلم عاشقانه او در خلق شاهکار «عشق در سالهای وبا» دست کم گرفت؛ کتابی که اتفاقا هم زمان با قرنطینه ناشی از پاندمی به فهرست کتابهایی که هر شخص در طول زندگی خود باید بخواند، اضافه شده است. مارکز عشق در سالهای وبا را در شش فصل نوشته است و خواننده با خواندن هر فصل از دیدگاه شخصیتها بخشهایی از داستان را به دست میآورد و موضوع هر چه بیشتر برایش ملموس میشود. به طور کلی اما این کتاب را میتوان روایت یک مثلث عشقی دانست؛ مثلثی که همیشه برای خوانندگان جذابیت داشته و مارکز با توانمندی توانست آن را در این کتاب به کار بگیرد و روایت عاشقانه بین فرمینا، فلورنتینو و دکتر اوربینو را نشان دهد. این رابطه ابتدا به صورت عشق در یک نگاه بین فرمینا و فلورنتینو شکل میگیرد، سپس به هم میخورد و فرمینا با بی میلی با دکتر اوربینو ازدواج میکند. از روی عشق در سالهای وبا نسخه سینمایی هم ساخته شد و در سال 2007 به نمایش درآمد. نقش فلورنتینو را خاویر باردم بازی کرده و نقش فرمینا را جیوانا متزوجیورنو. این فیلم هم مانند کتاب توجه زیادی به خودش جلب کرد. اگر دلتنگ خواندن یک عاشقانه جذاب هستید و به عشق در یک نگاه معتقدید، خواندن این کتاب را در برنامهتان داشته باشید. 4. استاد بازی سیدنی شلدون استاد نوشتن است و کتاب «استاد بازی» یکی از بهترین آثار اوست. درست که مضمون اصلی این کتاب عشق نیست؛ اما روایتهای عاشقانه موجود در آن و نثر روان شلدون این نویسنده را در زمره نویسندگان مردی قرار میدهد که عاشقانه نویسی را بلد هستند. استاد بازی روایت چهار نسل از خاندان مک گریگور است که با جیمی مک گریگور آغاز میشود؛ جوانی فقیر که به دنبال دست یافتن به الماس راهی آفریقای جنوبی میشود و میتواند نسلهای بعد از خودش را به ثروت افسانهای برساند. استاد بازی در این کتاب لقب کیت است؛ نوه جیمی که از با مهارتش در بازی دادن افراد سعی در نگه داشتن ثروتی دارد که پدربزرگش برای او به جا گذاشته است. سیدنی شلدون در کنار «استاد بازی» رمانهای دیگری هم دارد که عشق دستمایه بسیاری از آنهاست و صاحب جوایز متعددی هم شدهاند. آن سوی نیمه شب و اگر فردا بیاید از جمله آثار معروف او هستند. از بسیاری از آثار این نویسنده اقتباسهای سینمایی پر فروشی گرفته شده است. 5. بریدا پائولو کوئلیو در بسیاری از کتابهایش داستان را از زاویه دید زنان روایت میکند؛ از آن جمله میتوان به کتاب معروف بریدا اشاره کرد که داستانی عاشقانه با مایههای عرفانی دارد و ماجرای زنی است به نام بریدا که در جستجوی نیمه دیگر خود یا بخش گمشدهاش برمیآید و در این مسیر با شگفتیهای زیادی رو به رو میشود. اگرچه روایتهای کوئلیو جذابیتهای خودشان را دارند؛ اما زمانی که خواننده زن کتابی را از زاویه یک زن میخواند، میتواند بعضی جاها رد پای مردانه را در آن ببیند. با وجود این همچنان خواندن کتابهای این نویسنده سرشار از شگفتی و حس خوب است. |