
رزیدنت هایی که می سوزندپزشک جوانی که از خستگی، بی خوابی یا تحقیر مافوق خود رنج می برد، احساس گناه می کند اگر شکایت کند. سکوت، بخشی از حرفه می شود و همین سکوت، در نهایت، - تحلیل جامعه شناختی خودکشی پزشکان جوان با تکیه بر نظریه دورکیم رزیدنت هایی که می سوزند پزشک جوانی که از خستگی، بی خوابی یا تحقیر مافوق خود رنج می برد، احساس گناه می کند اگر شکایت کند. سکوت، بخشی از حرفه می شود و همین سکوت، در نهایت، مرز میان فداکاری و فروپاشی را از میان می برد. او نه برای رهایی از رنج شخصی، بلکه برای پایان دادن به تضاد میان ارزش های تحمیل شده و واقعیت فرساینده ی زیست حرفه ای خود، مرگ را برمی گزیند. عصر ایران؛ محسن سلیمانی فاخر - در سال های اخیر خبرهای تلخ و پی درپی از خودکشی پزشکان جوان، به ویژه رزیدنت ها، جامعه ی پزشکی و افکار عمومی ایران را تکان داده است. نام هایی که یکی پس از دیگری در شبکه های اجتماعی و رسانه ها تکرار می شوند: رزیدنت هایی خسته، فرسوده و بی پناه که در سال های اوج توانایی، پایان زندگی را انتخاب می کنند. این رخدادها دیگر استثنا نیستند؛ بلکه نشانه ای از بحرانی ساختاری در نظام سلامت و در زیست جهان حرفه ای طبابت در ایران اند. افزایش این خودکشی ها نه صرفاً رویدادی روان شناختی، بلکه مسئله ای اجتماعی است؛ پدیده ای که می توان با مفاهیم کلاسیک جامعه شناسی؛ ب برچسب ها: رزیدنت - پزشک - هایی - احساس گناه - محسن سلیمانی فاخر - جوان - بی خوابی |
آخرین اخبار سرویس: |