عشق ممنوعه دختردایی و پسرعمه متأهلگاهی شب ها فکر می کنم ما دو نفر زندگی چند نفر را خراب کردیم. زندگی همسر اول هادی، زندگی خودمان و زندگی کودکی که هیچ تقصیری ندارد، اما در میان این همه ویرانی باید بزرگ شود. - گاهی شب ها فکر می کنم ما دو نفر زندگی چند نفر را خراب کردیم. زندگی همسر اول هادی، زندگی خودمان و زندگی کودکی که هیچ تقصیری ندارد، اما در میان این همه ویرانی باید بزرگ شود. این سرنوشت من است؛ سرنوشت زنی که با عشق شروع کرده و با جدایی و پشیمانی به آخر خط رسیده است. زن جوانی با مراجعه به کلانتری شفای مشهد به کارشناس مددکاری اجتماعی این کلانتری گفت: از 18 تا 20 سالگی دل در گرو پسرعمه ام هادی داشتم. ما به هم علاقه داشتیم، اما هیچ وقت این علاقه رنگ آرامش نگرفت. خانواده من وضعیت مالی ساده ای داشتند، اما خانواده عمه ام همیشه خودشان را بالاتر می دانستند. همین مسأله باعث شد با ازدواج ما مخالفت کنند. آنها فکر می کردند در شأن هادی نیستم. به گزارش خراسان، سال ها گذشت و در 25 سالگی خانواده اش دختری را برایش گرفتند که همسطح خودشان بود. من در سکوت سوختم و او هم با دختری زندگی کرد که هیچ علاقه ای به او نداشت. تنها چند سال بعد ازدواجشان شکست خورد. او همسرش را ترک کرد و همه می دانستند که دلیل اصلی جدایی من بودم. برچسب ها: زندگی - هادی - همسر اول - مددکاری اجتماعی - کلانتری - خانواده - ویرانی |
آخرین اخبار سرویس: |