مطالب مرتبط:
پدرم مجبور بود مرا طوری تربیت کند که یک جلاد واقعی باشم!
دختر چرا ندارد نشان از پدر؟ روایت دختر صادق خلخالی: پدرم مرا کتک نمی زد!
اربعین، میدان تربیت رفیق سازهاست؛ جوان ها را صاحب میدان کنید
تربیت یاوران ولی عصر(عج)؛ از روستا تا شهر
قم در آستانه فرسودگی سرزمینی؛ اضطراب اقلیمی در قم واقعی است
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 2 مرداد 1404 ساعت 10:502025-07-24سياسي

پدرم مجبور بود مرا طوری تربیت کند که یک جلاد واقعی باشم!


معمولا شاگرد میرغضب ها پس از چند سال که کار می کردند در اوایل مامور می شدند فقط گوش و بینی و دست مجرمین را قطع کنند و به تدریج همین که لیاقت خود را به ثبوت رساندند و تخصص یافتند تازه نوبت سر بریدن به آن ها می رسید.

- پدرم مجبور بود مرا طوری تربیت کند که یک جلاد واقعی باشم! معمولا شاگرد میرغضب ها پس از چند سال که کار می کردند در اوایل مامور می شدند فقط گوش و بینی و دست مجرمین را قطع کنند و به تدریج همین که لیاقت خود را به ثبوت رساندند و تخصص یافتند تازه نوبت سر بریدن به آن ها می رسید.

 در تاریخ معاصر ایران، نام برخی مشاغل و افراد با هاله ای از هراس و ابهام همراه بوده است؛ یکی از این چهره ها، علی میرغضب، آخرین بازمانده میراث شغلی جلادی در تهران است؛ مردی که وقتی خبرنگار اطلاعات هفتگی در تابستان 1336 با او مواجه شد، نزدیک به یک قرن از عمرش می گذشت و در کوچه پس کوچه های مولوی دستفروشی می کرد.

به گزارش خبرآنلاین، در گذار از سلطنت مظفرالدین شاه به پایان عصر قاجار، علی میرغضب علاوه بر نقش خود به عنوان یک مأمور حکومتی، شاهد بسیاری از رخدادها و ماجراهای حیرت انگیز و گاه بی رحمانه ای بوده که کمتر کسی جسارت روایت بی پرده آن را دارد.

او، برخلاف عواطف عمومی نسبت به شغل خویش، صراحتا از تجربه ها و اتفاقات سهمگینی که طی سال ها فعالیت به چشم دیده،


برچسب ها: میرغضب - سر بریدن - آخرین بازمانده - تاریخ معاصر - شاگرد - لیاقت - مامور
آخرین اخبار سرویس:

پدرم مجبور بود مرا طوری تربیت کند که یک جلاد واقعی باشم!

پدرم مجبور بود مرا طوری تربیت کند که یک جلاد واقعی باشم!