چکامه ای از عشق و مقاومت؛ روایتی از تنها دختر چوپان سوادکوههر ذره از خاک کوهستان، از دامنه قله های خِرونَرو تا چمنزارهای دره آریم و فراز و فرودهای مراتع روستای کَنگِلو، گام های فاطمه را به یاد دارد زیرا او تنها دختر چوپان سوادکوه است. - سوادکوه - هر ذره از خاک کوهستان، از دامنه قله های خِرونَرو تا چمنزارهای دره آریم و فراز و فرودهای مراتع روستای کَنگِلو، گام های فاطمه را به یاد دارد زیرا او تنها دختر چوپان سوادکوه است. خبرگزاری مهر ، گروه استان ها - سمیه اسماعیل زاده: سحرگاه در کنگِلو؛ آغاز روزی دیگر است. صبح هنوز تازه بود که به روستای کنگِلو رسیدم اما فاطمه همگام با طلوع آفتاب، گله را به مراتع پایین دست برده بود و برای رسیدن به او، مادرش راهنمایم شد؛ مادر خورجین قهوه ای قدیمی بر دوش، چوبه داس را عصایش کرد و از مسیری پرشیب که از میان درختچه های سبز اما پرخار می گذشت، به پیش رفت. در مسیر مادر از فاطمه می گوید که از همان کودکی همراه پدر شد و وقتی به مدرسه روستا رفت، بعد از کلاس در کنار پدر چوپانی می کرد و حتی هنگامی که برای ادامه تحصیل به شهر رفت، تعطیلات بازمی گشت تا دوشادوش پدر بایستد و وقتی دانشگاهش تمام شد بازهم بازگشت و این بار نه برای چند روز، بلکه اکنون تمام وقت همپای پدر چوپانی می کند. برچسب ها: سوادکوه - فاطمه - روستای - چوپان - مراتع - دختر - مادر |
آخرین اخبار سرویس: |