کتاب هایم را سوزاندم تا زنده بمانماین کتاب ها همراه لحظات تلخ و شیرین ما بودند. نمی توانستیم بسوزانیمشان. بارها خواندمشان، هر جلد و عنوانشان را به یاد دارم؛ همیشه نگران بودم که روزی قربانی شوند. - این کتاب ها همراه لحظات تلخ و شیرین ما بودند. نمی توانستیم بسوزانیمشان. بارها خواندمشان، هر جلد و عنوانشان را به یاد دارم؛ همیشه نگران بودم که روزی قربانی شوند. به گزارش خبرگزاری مهر ، هَند سلامه ابوحلو دانشجوی پزشکی دانشگاه الازهر غزه، روایتی از آنچه که می گذراندند در سایت الجزیره منتشر کرده است: زمانی که بچه بودیم، من و خواهر و برادرانم بخش زیادی از پول توجیبی خود را برای خرید کتاب هزینه می کردیم. مادرمان عشق به کتاب را در وجودمان کاشته بود. خواندن کتاب برای ما فقط یک سرگرمی نبود بلکه نوعی عشق ورزی به زندگی بود. من هنوز روزی را به یاد می آورم که والدینمان ما را با ایجاد یک کتابخانه خانگی غافلگیر کردند. یک کتابخانه که در واقع یک کمد بزرگ با ارتفاع زیاد و عرض قابل توجه بود و قفسه های زیادی داشت و در اتاق نشیمن ما قرار گرفته بود. من یک کودک 5 ساله بودم با این حال، مقدس بودن آن گوشه از خانه مان را از همان زمان متوجه شدم. پدرم مصمم بود تا قفسه ها را با کتاب های مختلف پُر کند. برچسب ها: کتاب - کتابخانه - دانشگاه الازهر - دانشجوی پزشکی - روزی - قربانی - شیرین |
آخرین اخبار سرویس: |