نابینایی که راه رفتن را به یک جوان آموخت / درس روشنایی در دهکده ای آرام (فیلم)«پدربزرگ، چرا فانوس حمل می کنی وقتی نمی توانی ببینی؟» روحان با لبخندی آرام پاسخ داد: «این فانوس برای من نیست، - نابینایی که راه رفتن را به یک جوان آموخت / درس روشنایی در دهکده ای آرام (فیلم) جوانی کنجکاو از روحان پرسید: پدربزرگ، چرا فانوس حمل می کنی وقتی نمی توانی ببینی؟ روحان با لبخندی آرام پاسخ داد: این فانوس برای من نیست، برای کسانی است که نزدیکم راه می روند. فیلم گزارش را این جا ببینید عصر ایران ــ در یک دهکده آرام، هنگام غروب خورشید، پیرمرد نابینایی به نام روحان با فانوسی در دست در جاده ای باریک قدم می زد. بازتاب نور فانوس بر کف جاده می درخشید و گام های استوار روحان، حکایت از سال ها تجربه داشت. روستاییان که کنجکاو بودند، زمزمه می کردند: چرا نابینا فانوس به دست دارد؟ جوانی کنجکاو از روحان پرسید: پدربزرگ، چرا فانوس حمل می کنی وقتی نمی توانی ببینی؟ روحان با لبخندی آرام پاسخ داد: این فانوس برای من نیست، برای کسانی است که نزدیکم راه می روند. نمی خواهم کسی به خاطر نابینایی ام زمین بخورد. روستاییان با تأیید سر تکان دادند. اما در تاریکی شب، مسافری جوان و عجول در جاده با روحان برخورد کرد و نزدیک بود پیرمرد به زمین بیفتد. برچسب ها: فانوس - نابینایی - نابینا - آرام - جوان - راه رفتن - دهکده |
آخرین اخبار سرویس: |