شاعری که وطن را بیشتر از جانش دوست داشتخبرگزاری فارس_مراغه؛ کتایون حمیدی: ساغلیغیمدا منی یاد ائت اخـــــــوی/ من اولندن سورا جئرما یَخَـــــوی ساغلیغیمدا منی دیندیر دیلیلــــن/گلمه ترحیمیمه تاج و گولیلــــن ساغلیغیمدا الیوی چک باشیمـــا/یاخما بورنون زئلئغن باش داشیمـــا تا وارام اوزمه الیمدن، الیـــوی/ نه قرا گی؛ نه اوزاد سقلیـــوی این ها اشعار میرزا حسین کریمی مراغه ای است، همان میرزای معروفی که ادیب بود، طناز بود، شاعر بود و در یک کلمه افتخار آذربایجان و ایران. او خالق رنگارنگ بود، رنگارنگی که در هر ورقش حرف تازه ای است نه برای نسل گذشته بلکه برای نسل فعلی و آتی؛ میرزای ما دغدغه مند بود و هر دغدغه جامعه را با لسان طنز بیان می کرد. او پُر از حرف بود و فقط یک گوش می خواست تا بنشیند پای حرفایش و از خنده روده بر شود؛ میرزا حسین یک موضوع تراژدی را جوری تبدیل به کمدی می کرد که به جای اشک غصه، اشک شادی در چشمان مخاطبش می آورد. امروز نامی در تاریخ ثبت شد؛ به راستی زندگی، شعر بلندی است که گاهی شاعر واژگان را پی ترتیب قوافی به هم می ریزد یا به تدبیر معانی به هم می چیند، برای تشییع پیکرش راهی مراغه می شوم در مسیر به ویس مصاحبه هایش در این چند سال خبرنگاری ام گوش می دهم؛ صدای آن خنده از ته دلش را که می گوید کار رسانه ها هم عین شاعرهاست، ما با هنر شعر و شما با هن برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |