روایت عملیات فریب عرب های خوزستان در جنگ/ فرمانده می گفت: امشب با ضبط صوت خاک ریز می زنیم!جنگ، تاکتیک می خواست و مرد عمل! میهمانی خانگی نبود که راحت انجام شود و با خوشی به پایان برسد و همه خوشحال به خانه ها بازگردند. زد و خورد داشت. گاهی زنده ماندن، هم تاکتیک می خواست و هم شجاعت! خیلی وقت ها خط نبرد رزمندگان ایرانی با عراقی ها فقط چندین متر فاصله داشت؛ یعنی اگر روبه روی هم می ایستادند، یکدیگر را می دیدند. در چنین شرایطی، پیروزی در عملیات خیلی زیرکی می خواست. حسن حمیدزاده که متولد سال 1338 در استان سمنان است، اسفندماه 1359 و در گرماگرم جنگ، قصد خدمت سربازی کرد. دوره آموزشی خدمت سربازی را در پادگان عجب شیر تبریز گذراند و بعد از آن، به لشکر 21 حمزه سیدالشهدا (ع) که در تهران مستقر بود، معرفی شد. حمیدزاده، حرف های خواندنی و جالبی از آن دوران دارد که مرور آن خالی از لطف نیست. فقط یک جا تعریف می کند که خط مقدم در برخی مواقع بسیار آسیب پذیر بود. می گوید: هر بار که لودر یا بلدوزری برای زدن خاک ریز می آمد، در انبوهی از آتش قرار می گرفت؛ اما یک روز گفتند امشب با ضبط صوت خاک ریز می زنیم! ما هیچ کدام معنی این حرف را نمی دانستیم. امشب با ضبط صوت خاک ریز می زنیم! این رزمنده گرمساری در تعریف خاطرات جالب دوران سربازی اش می گوید: در پادگان لشکر در گردان پیاده سازماندهی و بعد از سه روز به دزفول اعزام شدم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |