این پسرها فرشته اند/ خیران بیایند؛ 80 جوان اوتیسم حقوق بگیر می شوند

کرمان؛ مهسا حقانیت: گردنش را به این طرف و آن طرف خم می کند، لبخند پهنی روی لب هایش نشسته، دستش را جلو می آورد تا دستگیره پارچه ای کج و کوله خرسی اش را نشانم دهد، میثم این دستگیره را خودش دوخته است و حالا می خواهد نتیجه کارش را همه ببینند، اینجا نه خبری از خودنمایی و غرور است، نه خبری از تهمت و دروغ و دل شکستن، اوهم مثل همه دوستان معلولش در کارگاه خیاطی مرکز توانبخشی توانا در قلب دهکده سلامت کرمان یک فرشته است.

می گویند میثم مجموعه ای از معلولیت هاست، هم جسمی، هم حرکتی و هم ذهنی، اما محبت گرمی که من از او در این صبح سرد زمستانی می بینم، من را یاد فرشته ها می اندازد.

خانم معلم هم به دعاهای آقا میثم اعتقاد پیدا کرده است، منور عابدی که هنرآموزانش او را خانم عابدی صدا می کنند، از 15 سال قبل آموزش بچه های معلول را آغاز کرده و مهر و محبت بی کلک این بچه ها او را چنان وابسته کرده که وقتی پایش به خانه می رسد، دلش برای شان تنگ می شود، انگار نه انگار که کار با این بچه ها چند برابر بچه های عادی خستگی به همراه دارد.

پسرهای کارگاه خیاطی مرکز توانبخشی توانا با روپوش های سفید و زرشکی پشت چرخ خیاطی های دستی نشسته اند، هنوز برای ورود به کارگاه دودل هستم که یکی از پسرها که روپوش سفید پوشیده و قد بلندی دارد و عینک به چشم زده است، به طرفم می آید و پشت س�