روایت مادرانه از شهادت شهید اغتشاشات غلامرضا بامدی/ به مامان چیزی نگو!موقع شام هر چه همسرم گفت نرفتم غذا بخورم. نمی توانستم. اینکه پسرم جواب تلفن را نمی داد ناراحتم کرده بود. به نامزدش پیام داده بود: - خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ زهرا بختیاری: غلامرضا بامدی از بسیجیان سنندج بود که در 16 مهر توسط یکی از اغتشاشگران به شهادت رسید و در حالی که قرار بود در مسجد سلیمان، شهر مادری اش مراسم عروسی را برپا کند به خاک سپرده شد. آنچه در ادامه این مطلب می خوانید روایت مادرانه زهرا باقری است که از تولد تا شهادت پسرش را این طور روایت می کند. حاجتی که امام رضا(ع) برآورده کرد 22 ساله بودم که در 9 آذر سال 74 ازدواج کردم و چهار ماه بعد از عروسی تصمیم گرفتیم به عنوان ماه عسل به مشهد مقدس برویم. تا آن زمان من هنوز قسمتم نشده بود که به حرم امام رضا(ع) مشرف شوم. همیشه دوست داشتم اگر قرار است خدا به من فرزندی بدهد، اولین بچه پسر باشد. برای همین تا چشمم برای بار اول به حرم امام هشتم افتاد رو کردم به آقا و گفتم: یا امام رضا(ع) می خواهم فرزند اولم پسری باایمان و باخدا باشد و غلام شما. دوست دارم بیاید قالی های حرمت را جارو کند. از شما می خواهم پسرم مومن باشد و باعث افتخارم. خدا شاهد است که همینطور راحت با امام رضا(ع) صحبت کردم و خواسته ام را گفتم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |