روایت یکی از جنایت های بزرگ دموکرات در کردستان/ شیرزنی کُرد که برای آزادی شوهرش جان دادخبرگزاری فارس - کردستان، هر روز صبح به امید آوردن نان بر سفره زن جوان و دو فرزند 3 ساله و چند ماهه شان از خانه بیرون می زد می رفت تا با رسیدن به آب برای صاحب کار، نان آن روز خانه شان را تامین کند. دختر سه ساله شاه محمد و فاطمه با شیرین زبانی های کودکانه اش، قند در دل پدر و مادرش آب می کرد و پسر 6 ماهه ای که هنوز از شیره جان مادرش سیراب می شد؛ زندگی شان اگرچه با سختی و نداری همراه بود ولی روزگار را با مدارا و همدلی سپری می کردند، تا جاییکه این زوج جوان را به نماد وفاداری و دلبستگی در روستای باقرآباد تبدیل کرده بود. ساعت ها تلاش و جانی که شاه محمد برای بردن نان بر سفره همسرش در ته چاه آب به دست گرفته بود، ورقی کوتاه از کتاب زندگی همسر نخستین زن شهیده تفحص شده کردستان است. تا کنون به آب نرسیده ایم و فکر نمی کنم در این چاه رگه آب وجود داشته باشد، این را شاه محمد گفت و صاحب کار به امید رسیدن به آب خواست کارش را ادامه بدهد، از آن سو، فاطمه تمام طول روز را در بیم و اضطراب به سر می برد که مبادا قنات روی سر شوهرش آوار شود و سایه پرمهر پدری از سر دو طفل خردسالش رخت بربندد. آفتاب که پشت کوه های آبادی قرار می گرفت قرار از فاطمه گرفته می شد آنقدر می آمد و می رفت کم نمی ماند پاشنه درب خانه را از جا بکند، تا بالاخره همسرش از دوردست پدیدار می شد و آرامش برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |