پلیسی که با چهار بار جانبازی داوطلبانه به دل فتنه زد/ 350 ساچمه سهم آقاسعید برای امنیت «من» و «تو»ماجرای لباس خادمی مرد و خطرات ریز و درشت درست دیوار به دیوار صبر ایوب زن و چشم های خیره به راه؛ ماجرایی که میان هیاهوی رفتن های بیمناک و سلامتی پر پر شده و تیر و گلوله و درگیری سپری می شود، - خبرگزاری فارس-همدان: عقربه های پیاله ساعت به وقت خدمت جا خوش کرد و زنگ جهاد در صحنه نواختن گرفت، این یعنی حکایت هر روز آقاسعید، یعنی بستن قامت تلاش از علی الطلوع تا وقتی شب از ستاره بگذرد؛ از همان روز از نو روزگار از نوهایی که پس و پیش در دفتر زندگی شان تکرار می شود. از همان صلوات و صدقه های اول صبحی که با چاشنی چشم نگرانی نوشین خانم نسخه بدرقه و با یک به سلامت برگردی تقدیم می شود، آن هم در آخرین تصویر حک شده دیدگان هر روز خانم خانه به وقت خداحافظی مابین ثانیه های پرشتاب بستن در. یعنی تصویر چشم های مردی که خطر می کند و بعد از آن دلواپسی و چشم نگرانی ارمغان طلوع تا غروب نوشین خانم می شود و تب و تاب دقایق آبستن به استرس یار دیرین اش. اگر از رفتن و بدرقه بگذریم، به جریان انتظار توام با بی قراری و امید در کلبه عشق می رسیم به رخت شورخانه دل خانم جوان و اضطراب دمادم و این و آن پا کردن یکریز، به پیام های گاه و بی گاه و تفال های پی در پی اما راستش این ماجرای دیروز و امروز و فردای زوج جوانی است که دل در گرو امنیت مردم دارند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |