مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 10 شهریور 1401 ساعت 17:372022-09-01حوادث

سرگذشت تلخ دختر 13 ساله!


هنوز در کوچه لی لی بازی می کردم که مادرم دستم را گرفت، چادر سفید بر سرم انداخت و پای سفره عقد نشاند و با انگشتری نشانم کردند و من از دیدن برق طلای انگشتر فقط ذوق می کردم تا این که .

به گزارش سایت قطره و به نقل ازخراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 13 ساله ای است که به دلیل فرار از منزل در پارک ملت شناسایی شده و در پناه ماموران انتظامی قرار گرفته بود.

این دختر نوجوان که سنگ صبوری را برای درد دل هایش پیدا کرده بود، سفره عقده کودکی هایش را گشود و به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: در یکی از روستاهای تربت جام زندگی می کردم، پدرم کارگری ساده بود و به سختی می توانست مخارج زندگی ما را تامین کند چرا که بیشتر اوقات را بیکار بود و نمی توانست کارگری کند.

من هم در همان دوران کودکی ترک تحصیل کردم و به دنبال گوسفندان می دویدم یا در کوچه محل سکونتمان لی لی بازی می کردم.

وقتی به 12 سالگی رسیدم، روزی مادرم دستم را گرفت و مرا از همبازی هایم جدا کرد.

او چادر سفید زیبایی را بر سرم انداخت و مرا به میان مهمانانی برد که در خانه نشسته بودند.

او می گفت: رمضان قصد ازدواج با تو را دارد.

چند بار او را در کوچه های روستا دیده بودم اما مدتی بود که می گفتند از روستا به شهر رفته و در مشهد کارگری می کند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

سرگذشت تلخ دختر 13 ساله!

سرگذشت تلخ دختر 13 ساله!