ماجرای کرامت انسانی شهید همدانی در بحبوحه جنگشهید همدانی غذا را در نزدیکی مرغ ریخت و مرغ هم شروع به خوردن کرد، با خود گفتم چگونه می شود یک نفر به حدی از کرامت انسانی برسد که به حیوانات نیز در بحبوحه جنگ توجه کند. - به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، پایگاه خبری جهان نیوز نوشت: عملیات تمام شده بود در گوشه ای خسته نشسته بودم، دیدم بچه ها دارند می گویند ابووهب آمده. تا آن زمان ابووهب را ندیده بودم و نمی شناختم. چه کسی است؟ وقتی که خوب چشمانم را دقیق کردم سردار شهید حاج حسین همدانی را در مقابل خود دیدم. تا من را دید گفت: فلانی اینجا چه کار می کنی؟ گفتم سردار شما اینجا چه کار می کنی؟ من هم به همان دلیل اینجا هستم. خندید و در آغوشم گرفت. سردار همدانی زمانی فرمانده من بود و من فرمانده یکی از گردان های ابووهب. اما تا آن موقع نمی دانستم که کنیه ایشان در سوریه ابووهب است، بعد از مدتی یک ایرانی در خط دیده بودم و بسیار از این موضوع خوشحال شدم، با سردار صحبت کرده و گفتیم و خندیم به طوری که خستگی ام به کلی از یادم رفت. موقع ناهار رسیده بود، به همراه سردار همدانی شروع به خوردن ناهار کردیم، وقتی غذایم تمام شد، یک لحظه متوجه شدم سردار قسمتی از غذایش که از قبل جدا کرده بود را در گوشه کاغذی ریخت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |