مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 14 خرداد 1401 ساعت 18:522022-06-04سياسي

تصویر امام در قاب ذهن کودکانی که حالا بزرگ شدند


گوشم را تیز می کردم ببینم چه می گوید که آدم ها این طور گریه می کنند.

از حرف هایش چندان سر درنمی آوردم.

هرچه بود روضه نمی خواند.

حرف گریه داری نمی زد.

- اما آن ها مثل ابر بهار گریه می کردند.

پای حرف های معمولی.

خمینی در ذهن من از اینجا شروع می شود.

از تصویر مردی که آرام و با اطمینان حرف می زد و مردمی که بلندبلند گریه می کردند.

من بچه بودم.

آن قدر بچه که نه معنای این گریه ها را بفهمم، نه وقتی مادربزرگم از روی صفحه تلویزیون دست امام را می بوسید، دلیل این همه محبت را درک کنم.

تصویرها یکی یکی تشکیل می شدند.

دبستانی شدم و همان مرد در صفحه اول کتاب ها مدام تکرار می کرد که امیدش به ماست.

سه چهار سال بعد، صفحه ای از مجله در ذهنم نقش بست که حرف های بچه های مدرسه نیشابور با امام و پاسخ ایشان را نوشته بود.

می خواستیم شما را نصیحت کنیم .

چه خوب بود که نصیحتی را که در نظر داشتید، می نوشتید .

  رفتم تا رسیدم به دبیرستان.

تصویر بعدی این جمله بود در صفحه ای از کتاب: باجرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی (صلوات الله و سلامه علیهما) می باشند .


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

تصویر امام در قاب ذهن کودکانی که حالا بزرگ شدند

تصویر امام در قاب ذهن کودکانی که حالا بزرگ شدند