سکوت غم در اسارت/ روزی که خبر ارتحال امام، فرزندان خمینی را در ماتم فرو برد

به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از مازندران، یادگاران جبهه و جنگ گنجینه ای پر از خاطرات هستند که درس هایی از جنس ایثار و یک دنیا حرف نگفته به همراه دارند.

هر چه از آن دوران و ایثار و ازخودگذشتگی بزرگ مردان حماسه ساز بگوییم کم گفتیم و جالب این است هر بار به سراغ شان می رویم حرف ناگفته ی زیادی دارند گه بازگو کردن آن برای نسل های آینده هزاران درس است.

  در این گزارش به سراغ سردار علی فردوس آزاده و جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس رفتیم که سال ها در اسارت بوده و حتی دشمن نیز او را شناسایی کرده و برای سرش جایزه تعیین کرده بود.

این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اینکه سال 59 از طریق بسیج وارد جبهه شدم، ابتدا فرمانده گردان بودم ولی بعد از عملیات والفجر مقدماتی فرمانده تیپ یک لشکر 25 کربلا شدم، می گوید: در عملیات مختلفی حضور داشتم که در یک عملیات چشم راستم را از دست دادم.

  از ایثارگری ها و شجاعت این رزمنده هر چه بگوییم کم گفتیم در این گزارش او به ماجرای اسارتش اشاره می کند و می گوید: بعد از گذشت 11 ماه از عملیات والفجر6 و خیبر که برگشتیم برای شناسایی، به منطقه سومار کرمانشاه اعزام شدیم که در آن عملیات شهید طوسی هم حضور داشتند.

 قبل از اینکه به شناسایی برویم  شهید طوسی گفت؛ شب قبل در خواب پیامبر(ص) را دیدم که چهار تا سیب را به دو نفر داد و خوردند و دو نفر