سرمایه ام در آتش سوخت، اما امیدم نه/ بانوی کارآفرینی که از صفر شروع کردن را بلد استگروه چهارمحال و بختیاری زندگی مجموعه ای از مسیرهای گوناگون و جاده های پُرپیچ و خم است، روزهای آفتابی دارد و گاهی هم آنقدر هوا گرفته می شود که هر لحظه منتظر ریزش باران و طغیان سیل هستی. کسی که زمانی در آرامش و آسایش و رفاه زندگی می کرد و از دغدغه های زندگی اطلاعی نداشت دست تقدیر او را وارد یک زندگی پُرتلاطم کرد که مشکلات امانش را بریده و هر روز ذره ای از امید باقیمانده اش را از دست می داد و دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشت. افسرده شده بود تا اینکه تصمیم خود را گرفت و جنگ با مشکلات را آغاز کرد. خواستن توانستن است بر روی چند تکه کاغذ نوشتم خواستن توانستن است و کاغذها را در چند قسمت از خانه چسباندم، با کمک خانواده ام مشغول بافتن یک فرش شدم آن زمان چیزی از بافتن فرش بلد نبودم اما تلاشم را کردم و با تمام سختی ها فرش را تمام کردم آن را فروختم و با پولش هزینه خرید یک چرخ خیاطی را دادم. تمام تلاش و باورم با یک جرقه دود شد و به آسمان رفت بعد از آن تمام تلاشم را برای زندگی کردم به چند تولیدی سر زدم و سفارش کار می گرفتم در خانه می دوختم و چند روز بعد تحویل می دادم بعد از چند وقتی به این فکر افتادم که یک کار برای خودم راه بیندازم و یک مکان کوچک را اجاره کردم و مشغول به کار شدم اما همیشه همه چیز آن طور که می خواهیم و فکر می کنیم پیش نمی رود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |