مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 4 فروردین 1401 ساعت 12:522022-03-24سياسي

ماهی که شاهِ چراغ شد


 نشستم کنج صحن عتیق و سرم روضه شد.

گفتم خدای من، این چه رازی ست که به قول آ سِد مرتضی، جز به بهای خون فاش نمی شود؟ حکمت این بارگاه ها و گنبدها و آدم های آرام گرفته در درونش چیست که هر چه سال می گذرد عزیزتر می شوند و ما مشتاق تر به زیارتشان؟ پیرزن کنارم نشسته بود.

دستی به سرم کشید: از کجا اومدی مادر؟ چشم هایش اشک بود.

چرخیدم طرفش: از اهواز ، سری تکان داد و با دستِ به ادب روی سینه نشسته، به حسین (ع) سلام داد.

گفتم: حاج خانم، من از اهواز اومدم نه عراق خندید و دست هایم را فشار داد، به گرمی و با مِهر: میدونم، میدونم، اما عطر کربلا میدی.

شما به کربلا از ما نزدیک تری؛ به حسین، به حبیبِ حبیب خدا.

شاه نشین نشستیم توی شاه نشینِ آن طرفِ حرم.

موهای طلایی خورشید می پاشید توی آیینه کاری های روی دیوار و شکوه خط نوشته های عربی و فارسی را به رخ چشم هایم می کشید.

پیرزن دانه های تسبیح فیروزه را بین انگشت های کشیده اش چکاند و لب هایش ذکر صلوات شد: آقو شاهچراغ حاجت میده؛ دست خالی نرو؛ این همه راه اومدی چیزی بخواه.

برگشتم طرف گنبد و چشم هایم را بستم اما زبانم نچرخید.

صدای پای زائرها و نجوای زیارت نامه توی گوشم بود.

مرد جوانی برات کربلا میخواست و مادری، باز شدن بختِ کورِ دخترش.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

ماهی که شاهِ چراغ شد

ماهی که شاهِ چراغ شد