مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 25 اسفند 1400 ساعت 13:022022-03-16حوادث

روایت مردی که مُرد اما زنده شد/ مردی که مردم «شهید زنده» صدایش می زنند


خندید و شیشه های مغازه را نشانم داد: «بفرما، اینم مغازه ی آقا محمود بافنده کار؛ رسیدیم.

» راسته ی بازار شلوغ بود و کرکره ها تا نیمه، بالا اما مغازه ی آقای بافنده کار سرحال و ترگل و ورگل بین آن همه شلوغی می درخشید، - خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: نه نور خورشید می پاشید توی صورتم و نه آسمان، آبیِ آنچنانی بود و نه حتی عطر گل و چه چه بلبل می آمد.

یک روز کاملا معمولی و کسل کننده با آدم هایی که برای یک لقمه نان حلال به جان خیابان افتاده بودند و تا می توانستند عرض و طولش را می دویدند.

آویزان شدم به چادرش: کی می رسیم؟ خندید و شیشه های مغازه را نشانم داد: بفرما، اینم مغازه ی آقا محمود بافنده کار؛ رسیدیم.

راسته ی بازار شلوغ بود و کرکره ها تا نیمه، بالا اما مغازه ی آقای بافنده کار سرحال و ترگل و ورگل بین آن همه شلوغی می درخشید، با یک کاغذ چاپی بزرگ که تَنگ شیشه های براقش چسبیده بود و رویش نوشته بودند شهید زنده! دزفولی مغازه جای سوزن انداختن نداشت و داخلش با بیرون خیلی توفیر داشت اما رنگ صورتی دیوارش جالب بود؛ یک حس نشاطِ الکی می انداخت به جانت و بیخود سرخوش می شدی.

نشستیم روی صندلی ها.

حاج محمود، فارسی را با گویش شیرین دزفولی صحبت می کرد و یک لبخند صمیمی ته صدایش بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت مردی که مُرد اما زنده شد/ مردی که مردم «شهید زنده» صدایش می زنند

روایت مردی که مُرد اما زنده شد/ مردی که مردم «شهید زنده» صدایش می زنند