مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 25 اسفند 1400 ساعت 10:222022-03-16اقتصادي

بازار، یک سر و هزار سودا!


آب وسطِ گذرِ چهار باغ چند گل شب بو را گیر انداخته و قلقلک شان می دهد، آن قدر که عرق تنشان در می آید، باد عطر تن شب بو را دست می گیرد و لایِ ضربِ ریتمِ رقص دار آقای خواننده همه جا پخش می کند، - چند روز دیگر اینجا عید است، اینجا چند روز دیگر یک قرن، نو می شود.

ارباب خودم پسته و بادوم، مژده ای دارم برای مردوم، همه چیزا میشه ارزون ارزون، تخم مرغ و گوشت فط و فراوون، روغن و برنج و کفش و صابون، نوروز اومده اخما رو واکن، ارباب خودم چشما رو وا کن .

جذبه صدا و حرکاتش آدم را می گیرد، همان طور که نبض چند متری پیاده رو را، و مگر می شود به برق ساتَنی که نشسته روی کت وشلوار گشاد او و آبی لاجوردی اش را از لای دست های پیاده رو بیرون ریخته، نگاه نکرد؟! پابه پا که می شود تا ریتم شعر را با قِرِ کمرش تراز کند، زنگوله های رنگی، که آویز شده اند به شال سرخ کمری اش، سرک می کشند به آدم های پیاده رو، سوز سوار می شود روی کلّهِ افشانِ زنگوله ها و سرما را تا آستریِ پیرهنِ یک لاقی حاجی فیروز که شانه هایش را اندازهِ یک قدِ آدم، عقب کشیده و با دایره زنگی شمایل رقص سماع را در آسمان نقش می کشد، داخل می برد.

حلقه آدم های دور و برش، اغلب، از مغازهِ بیخ گوش همان پاساژی که حاجی فیروز لب دهنه اش دور برداشته، آش رشته و بستنی می خرند و بعد داغ قاشق می کشند و با چشم های کشیده از


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

بازار، یک سر و هزار سودا!

بازار، یک سر و هزار سودا!