مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 10 اسفند 1400 ساعت 10:572022-03-01اجتماعي

مبعث های آقابزرگ


آقابزرگ حضرت محمد(ص) را جور دیگری دوست داشت و حتی اگر ته جیبش یک 1000 تومنی هم مانده بود، باز شب مبعث کوچه را چراغانی می کرد و همه را سر سفره اش می نشاند.

- ایسنا/خراسان رضوی آقابزرگ حضرت محمد(ص) را جور دیگری دوست داشت و حتی اگر ته جیبش یک 1000 تومنی هم مانده بود، باز شب مبعث کوچه را چراغانی می کرد و همه را سر سفره اش می نشاند.

من هم مثل همه یک آقابزرگ داشتم که از قضا از آن کلیشه ای های زیاده مهربان هم نبود.

زیاد حوصله شلوغی نداشت و هنگامی که زنگ می زدیم برویم به او سری بزنیم راحت می گفت بابا جون عکس همه تونو دارم؛ نیایید و می خندید و گوشی را می گذاشت.

شهرآشوبی بود و وقتی هوس کرد چند سال در جاده رانندگی کند، رفت و یک کامیون خرید.

یک دم عمان بود، یک دم سقز و یک دم تبریز.

تجربه هاش را که کرد رفت استخدام شرکت گاز شد تا دوباره یکجانشین باشد، یک چندی.

تا جایی که من به یاد دارم بیش از هشت شغل عوض کرد.

شهرنشین بودن قدرت ماجراجویی را آدمیزاد بی جان کرده است اما او تا آخر عمر ساز خودش را زد.

روزی که من دار قالی علم کردم دید، هوش و حواسش در 80 سالگی پرت شد.

یاد پنج سالگی هایش افتاده بود که گذاشته بودندش کارگاه قالی بافی هنر یاد بگیرد.

می گفت باباجان من را همه استادکارها می خواستند، چون شاگرد کوتاه چین بودم .


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

مبعث های آقابزرگ

مبعث های آقابزرگ