مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 16 دی 1400 ساعت 09:102022-01-06سياسي

تسلیتی که داغی آن قرن ها تسلی نیافته...


باران نم نم می بارد.

در خیابان نواب یا همان پایین خیابان قدیم به سمت حرم می روم.

آرام قدم برمی دارم، تنم از خیسی باران و غمی عمیق سنگین است.

- وارد صحن آزادی می شوم.

این صحن را دوست دارم.

شاید از روی عادت است و فقط به آن خو گرفته ام.

هر چه که هست وقتی در این صحنم حس آزادی دارم.

به آسمان نگاه می کنم.

در نگاه اول گمان می کنم باران می بارد، دقیق تر که توجه می کنم می فهمم باران نیست.

نرم و پیوسته پایین می آید.

مثل گلابی که از گلاب پاش بیرون می ریزد؛ نرم، لطیف، ریز و پراکنده.

تا روی صورتت نریزد حسش نمی کنی، مثل پرده حریر در هوا رهاست و می چرخد.

گلاب خاصیت آرام بخش دارد.

در مراسم عزا به سر و صورت عزادار گلاب می پاشند تا آرام شود، اما داغ امشب با تمام ذخیره گلاب قمصر هم آرام نمی گیرد.

مقابل ایوان طلا می ایستم.

این یکی به گلاب و باران طعنه می زند.

کافی است چشم بدوزی به برق طلای ایوان.

تمام جانت پر از آرامش می شود.

بالای ایوان پرچم سیاهی زده اند.

روی پرچم نام بانویی نوشته شده است.

به ایوان طلا نگاه می کنم و زمزمه می کنم.

صحن پر از زائرانی است که زمزمه می کنند.

قطرات باران آرام روی زمین می ریزد و به دریای نازک آب روی زمین وصل می شود.

باران هم زمزمه می کند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

تسلیتی که داغی آن قرن ها تسلی نیافته...

تسلیتی که داغی آن قرن ها تسلی نیافته...