ماجرای شهادت یک معلم همراه دانش آموزانشبه گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، علی اصغر جعفریان ازرزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در خاطره ای پیرامون یکی از همرزمانش به نام شهید محمد موافق روایت می کند: - یک روز صبح با یکی از دوستانم برای شناسایی رفته بودیم. ظهر شد و باید مجدد به شناسایی می رفتیم. من بیسیم را کوک کردم و بستم. کارهایم را انجام دادم و در ماشین نشستم که شهید محمود موافق بیاید و با هم برویم. یکی از دوستان بیسیم چی آمد و به زور دستم را کشید گفت: بیا پایین. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، علی اصغر جعفریان ازرزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در خاطره ای پیرامون یکی از همرزمانش به نام شهید محمد موافق روایت می کند: ما بچه محل بودیم. در هنرستان شماره دو که الان به نام شهید محمد موافق تغییر نام یافته، شاگردش بودم. او ازجمله معلمانی بود که با بچه ها صمیمی می شد و به آن ها کمک درسی و فرهنگی می کرد. روابط عمومی اش خیلی قوی بود. هرکس 10 دقیقه با او برخورد می کرد شیفته رفتار و منشش می شد. شده بود پلی که دانش آموزان را از مدرسه به جبهه وصل می کرد. با محمد موافق آخرین بار در عملیات نصر 4 همرزم بودم. محمد فرمانده گردان و من مسئول تبلیغات گردان و بیسیم چی بودم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |