ایرانِ دَرودی؛ نقاشِ نور با آرزوی موزه در گور« من به ایران بازگشته ام تا در خاک ایران بمیرم و مطمئنم موزه ام در قلب هموطنانم که ایران را دوست می دارند ساخته خواهد شد. من نومیدی را نمی شناسم. - و این تو ی بامداد شاعر کسی نبود جز ایران درودی که عاشق نور بود و به گفته جواد مجابی منتقد آثار هنری- به نور درخشان ایران وفادار مانده بود و آثار او بیش از هر مؤلفه دیگر با نور شناخته می شود و نگاه ایرانی را بر نور به عنوان عنصر خلاق و نیرویی آفرینش گر، متمرکز کرده است. چندان که از جهان اساطیری به این سو، حورشید در یان سرزمین، گاه در قالب آیین مهر پرستی، زمانی چون آتش در کیش زرتشتی، سپس در قرون تاریخی به مثابه نورالانوار عرفانی بر بینش ایرانی روشنی افکنده است. با آن که به نقاشی سوررئالیست و تأثیر و هم نشینِی سالوادور دالی شهره بود اما درباره سبک خود می گفت: فضای سرشار از نور و عشق، سبک من است. با عشق به ایران و در خاک ایران و با دلی سرشار از نور چشم از جهان بست اما آرزویی که را که 5 سال برای تحقق آن دوید به گور برد و نماند تاببیند خانه اش موزه می شود یا نه. خانه موزه ها دو گونه اند. یکی آنها که بازماندگان به شهرداری یا نهادی دیگر اهدا می کنند و وجهی بایت آن نمی خواهند و آن نهاد و عمدتا شهرداری ضمن استفاده فرهنگی به همان صورت حفظ می کند و هیأت امنایی هم البته نظارت خواهد کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |