دو بار ازدواج کردم تا در خیابان نخوابماطرافیانم مدام به من می گفتند تو هنوز جوانی ازدواج کن و من هم که واقعا جایی برای ماندن و زندگی نداشتم دوباره ازدواج کردم این بار هم با مردی ازدواج کردم که حدود 20 سالی از من بزرگتر بود، - به گزارش سایت قطره و به نقل ازتابناک، وقتی خانواده ام مرا به مرد مورد علاقه ام ندادند و با ازدواج ما مخالفت کردند، برای لجبازی با آن ها به یکی از خواستگارانم که 20 سال از خودم بزرگتر بود و همسر اولش او را به دلیل اعتیاد، ترک کرده بود پاسخ مثبت دادم و ازدواج کردم. ازدواج اولم به دلیل لجبازی با خانواده و دو ازدواج دیگرم از سر بی پناهی و بی خانمانی بود. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایلنا، گاهی اوقات از سر بی پناهی ازدواج می کنی، گاهی اوقات از سرلجبازی؛ من هم وقتی خانواده ام مرا به مرد مورد علاقه ام ندادند و با ازدواج ما مخالفت کردند، برای لجبازی با آن ها به یکی از خواستگارانم که 20 سال از خودم بزرگتر بود و همسر اولش او را به دلیل اعتیاد، ترک کرده بود پاسخ مثبت دادم و ازدواج کردم. ازدواج اولم به دلیل لجبازی با خانواده و دو ازدواج دیگرم از سر بی پناهی و برای اینکه در خیابان نمانم. این بخشی از صحبت های رویا زنی است که اکنون از سر بی پناهی به یک خانه امن پناه آورده است. رویا می گوید: آن موقع 19 ساله بودم برای لجبازی با دایی ام که اجازه نداد با پسر مورد علاقه ام ازدواج کنم با محمود که 20 سال از من بز برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |