حاج قاسم گفت تو با این قد و قواره راننده تانکی؟!محمدالله قد و قواره کوچکی داشت، یکبار که حاج قاسم به منطقه دیرالزور رفته بود از برادرم پرسید: پسرجان اینجا چه کار می کنی؟ برادرم می گوید: راننده تانک هستم. - خبرگزاری فارس ـ حماسه و مقاومت: عقل و دلش برای رفتن یکی شده بود؛ او در آسایش بزرگ شده بود؛ خوب هم درس می خواند و حتی برای یادگیری زبان خارجی معلم خصوصی گرفته بود و در 17 سالگی به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشت؛ وقتی فکرش را کرد که حرم حضرت زینب (س) در سوریه در خطر است، با پدر و مادر و خواهران و برادرانش وداع کرد و راهی سوریه شد. او به قدری عاشق راهش شده بود که در طول دو سال حضور در سوریه فقط 4 بار به ایران آمد و یکبار هم به پا بوس امام رضا (ع) رفت. آخرین حضور او در سوریه مربوط به عملیاتی می شد که شهید حججی در آن عملیات به اسارت گرفته شد و محمدالله اسدی هم به شهادت رسید. روایت جانباز مدافع حرم محمدنبی اسدی از حضور برادرش در سوریه و شهادتش را در ادامه می خوانیم. از سمت راست محمدنبی و محمدالله اسدی در خوبی داشتیم خانواده ما در مزار شریف افغانستان زندگی می کردند، در دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران پدرم به ایران آمد و چند ماهی در جبهه ایران حضور داشت که بعد از مجروحیت به افغانستان بازگشت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |