مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 11 مرداد 1400 ساعت 10:452021-08-02سياسي

اولین چیزی که یک شهید در کودکی به زبان آورد


اولین کلمه ای که به زبان آورد «شهیدم من»بود.

دوست داشت جبهه کار شود تا صدام را بکشد.

بعدها که بزرگ تر شد با ورود به سپاه، جبهه کار شد و این دفعه تروریست های داعشی را به درک واصل کرد.

- رزمنده ها و جنگ را نشان می داد.

تازه شروع به راه رفتن کرده بود.

با هر زحمتی بود خودش را به تلویزیون رساند.

صدای سرود از تلویزیون پخش می شد که شهیدم من؛ شهیدم من؛ به کام خود رسیدم من و او نیز می گفت: سعیدم من؛ سعیدم من.

البته منظورش همان شهیدم من بود.

البته آقا مهدی به جای مامان و بابا گفتن، اولین کلمه ای که ادا کرد همین شهیدم من بود.

آقا مهدی در حال آماده شدن برای رزم می خواهم جبهه کار شوم چون پدرش ارتشی بود و در زمان دفاع مقدس در جزیره خارک حضور داشت، از همان دوران کودکی با مفهوم شهادت و ایثار آشنا بود، وقتی ازش سؤال می کردند که می خواهی در آینده چکاره شوی؟ می گفت: می خواهم جبهه کار شوم و خودم صدام را بکشم! آقا مهدی با تولدش خیر و برکت زیادی برای خانواده اش آورد.

در همان سال پدرش به درجه افسری رسید، حقوقش زیاد شد، به خانه سازمانی رفتند، عمه و عمویش ازدواج کردند و به خاطر همین مادربزرگش می گفت: این ها همه از پاقدم نوه ام هست.

آخر سر هم جبهه کار شد ارادت ویژه به شهید هادی داشت ارادت ویژه ای به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه عکس این شهید در جیب پیراهنش بود


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

اولین چیزی که یک شهید در کودکی به زبان آورد

اولین چیزی که یک شهید در کودکی به زبان آورد