رویارویی چهارشنبه سوزان با صحنه های وحشتسینی چای را انداختم و جیغ زنان به طرف اتاق دویدم، دود سیاهی به راه افتاده بود. هیچ چیز را نمی دیدم، وحشت زده فریاد می کشیدم و پسرم را صدا می زدم، او خون آلود روی زمین افتاده بود به طوری که گویی نفس های آخر زندگی اش را می کشد! با صدای مهیب انفجار، همه همسایگان و اهالی به سمت خانه آمدند. کاری از دستم برنمی آمد، فقط گریه می کردم و جیغ می کشیدم به پسرم کمک کنید! نجات از مرگ چند دقیقه بعد نیروهای اورژانس از راه رسیدند و پیکر غرق در خون پسر 23 ساله ام را به بیمارستان بردند! خوشبختانه حادثه انفجار ترقه به خیر گذشت و پسرم زنده ماند اگرچه از نواحی صورت و دست هایش آسیب زیادی دید اما خدا باز هم به من رحم کرد. چرا که از هفت سال قبل زمانی که همسرم به دلیل سکته قلبی جان سپرد من به سختی پسرم را بزرگ کردم! آن شب (چهارشنبه آخر سال) نیز در حال ساخت ترقه کنار آبگرمکن منزل بود که ناگهان ترقه ها منفجر شدند و روزگارم سیاه شد. شیشه های پنجره ها فرو ریخت و فرش خانه ام سوخت اما باز هم خدا به من رحم کرد که. این ها بخشی از اظهارات زن میان سالی است که پنج شنبه گذشته و در حاشیه بازدید ترقه بازان از آثار و صحنه های باقی مانده از محل های انفجار بازگو کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |