«جواب ابلهان خاموشی است»خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- داستان هایی از ضرب المثل ها - خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- داستان هایی از ضرب المثل ها در زمان قدیم پادشاهی بود که غلامی داشت و این غلام مردی بود که از عقل بی بهره بود و شهوت بر وجود او فرمان می راند. غلام در خدمتگزاری قاصر و سست بود و کارهای زشت می کرد و می پنداشت که نیک و درست است. چون مدتی بر این روال گذشت، پادشاه فرمان داد که مقرری او را کم کنند و اگر بر آن اعتراض کرد، نام او را از دفتر خط بزنند. مرد نادان تا پی برد که مقرری او کم شده، خشمگین شد و بنای اعتراض را گذاشت. غلام پیش آشپز پادشاه رفت و در آن جا از کم شدن مقرری خود شکایت کرد که این اندازه مقرری از همت این پادشاه دور است و چون آشپز به او گفت که این ها همه از سر مصلحت است، او نپذیرفت و شاه را به بخل و خسیسی متهم کرد. حرف های تند می گفت، اما فایده نداشت و کسی به حرف او گوش نکرد. از شدت خشم و غصه به اتاقی رفت و نامه ای به پادشاه نوشت و از کم شدن مقرری شکایت کرد. در نامه نوشته بود که دست تو بخشنده تر از ابر و کان است. ابر در بخشش گریان می شود، اما دست تو خندان است. ظاهر نامه مدح و ستایش پادشاه بود، اما بوی خشم و تندی از آن آشکار بود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |