عراقی ها با اسید منتظرمان بودندسرباز تا نشانی منزلم را شنید، سرخ شد و سیلی محکمی به گوشم زد. عرق صورتم دست درشتش را حسابی به صورتم چسباند و رها کرد. گیج شده بودم. چرا باید کتک می خوردم؟ در حیرت، - سرباز تا نشانی منزلم را شنید، سرخ شد و سیلی محکمی به گوشم زد. عرق صورتم دست درشتش را حسابی به صورتم چسباند و رها کرد. گیج شده بودم. چرا باید کتک می خوردم؟ در حیرت، خود را کمی عقب کشیدم. سرباز که بسیار عصبانی به نظر می رسید، صورتش را به من نزدیک کرد و با صدای بلند داد زد: تو مرا مسخره می کنی؟ به گزارش ایسنا، محمدرضا کایینی از آزادگان دوران دفاع مقدس او روایت می کند: برای اعضای تیم اطلاعات، مسیر پرپیچ و خم ارتفاعات چلات، مسیر تازه ای نیست. سحرگاه امروز، بعد از خواندن نماز صبح و قبل از حرکت به سمت پایگاه، معصومی که تخریب چی گروه به شمار می آید برای بقیه بچه ها زیارت عاشورا خوانده است و آن ها هم به پشتوانه توسل به حضرت زهرا(س) قدم در راه نهاده اند. این روال همیشگی بچه های اطلاعات است. توسل به ائمه اطهار: و به خصوص مادر سادات(س) پشتوانه ی خوبی برای شروع هر مأموریت تازه ای است. آن ها عمل به وظیفه را مقدم می دانند و نتیجه را تنها به خدا می سپارند تا بهترین تقدیر را برای شان رقم زند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |