روایت عجیب یک زوج برای طلاقنرگس میگوید سالها با اعتیاد و بیماری بدبینی همسرش مدارا کرده و دیگر خسته شده، اما رضا برعکس، همسر خود را یک بیمار پارانویید میداند. به گزارش جام جم، مشکلات و اختلاف بین نرگس و رضا تمامی نداشت، اما آنها به خاطر علاقهای که به هم داشتند سعی میکردند برای حفظ زندگی مشترکشان تلاش کنند. تا اینکه تصادف فرزندشان شیرازه زندگی آنها را از هم گسست و باعث شد زوج جوان به سیم آخر بزنند. نرگس میگوید سالها با اعتیاد و بیماری بدبینی همسرش مدارا کرده و دیگر خسته شده، اما رضا برعکس، همسر خود را یک بیمار پارانویید میداند. «زندگی مان مثل فیلمهای ترسناک شده بود. همهچیز در ظاهر عادی بود، اما من نشانههایی میبینم که نمیدانم باید به سلامت روان خودم شک کنم یا همسرم. » این اولین جملهای است که نرگس آن را با کلافگی و استیصال میگوید و بعد سرش را میان دست هایش میگیرد و اشک هایش سرازیر میشود. چند ثانیهای بعد نیم نگاهی به رضا میاندازد و بعد رو به قاضی خرمیزاده، قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده میگوید: «دیگر نمیتوانم با اعتیاد همسرم کنار بیایم و برای همین با هم برای طلاق توافق کردیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |