نان، دوستی، آرامشصف چندان طولانی نبود اما حوصله چند دقیقه معطلی را نداشتم. هنوز نمی دانم مدت ایستادن در صف برای گرفتن نان معطل شدن محسوب می شود یا بخشی از زمان لازم برای انجام خریدش. - این هم از آن دسته مفاهیم وقت گیر و اندیشه سوزی است که بعید می دانم درباره اش به نتیجه قطعی برسم. به گزارش ایسنا، سیدشهاب الدین طباطبایی در ادامه یادداشت خود در شرق نوشت: نان دورو کنجد آزادپز بزرگ را با احتیاط از جایی که نشان کرده بودم بعدا سهم کبوترها باشد گرفتم، کبوترها کرونا نمی گیرند؟ نمی دانم. به تمیزی دست هایم اطمینان داشتم؟ نمی دانم. نان را روی سطح فلزی مشبک پایه دار بیرون نانوایی گذاشتم، در لحظه ای که سطح برشته و هوس انگیزش با شبکه های فلزی مماس شد و در زمانی که هنوز بوی مطبوع و گرمش به مشامم نرسیده بود، چیزی در ذهنم به حرکت افتاد، این سطح فلزی سوراخ سوراخ آخرین بار کی تمیز شده است؟ در لحظه ای که تردید مثل ویروس یا خوره به جانم افتاده بود، بخش مثبت توجیه گرای ذهن به دادم رسید. آن قدر آفتاب خورده و نان داغ رویش افتاده که استریل تر از هر استریلی است. آرام گرفتم، همچنان که بدن داغ و خوش بوی نان روی شبکه توری فلزی آرام و راحت گرفته بود. مطابق عادت، نان و سکوی فلزی را به حال خودشان گذاشتم تا خرید کوتاهم را از سوپر کنار نانوایی تکمیل کنم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |