داستان یک چهره: محمدرضا شجریانهمه داستان ها از اوج گیری، دانستگی ریاضت ها و لجاجت های آوازه خوان بزرگ خراسان که در یاد تاریخ مخفی موسیقی ایران به جا مانده است. - همه داستان ها از اوج گیری، دانستگی ریاضت ها و لجاجت های آوازه خوان بزرگ خراسان که در یاد تاریخ مخفی موسیقی ایران به جا مانده است. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، ابراهیم افشار ، روزنامه نگار، در روزنامه ایران نوشت: 1. لعل بدخشان است این. لعل موسیقی ایران که اکنون گوشه بیمارستان جم اغمانشینی پیشه کرده و عشاق خسته جانش در بیرون خسته خانه، شب را تا صبح برایش ترانه دسته جمعی می خوانند. گل سرخ و سفیدم پس کی آیی. بنفشه برگ بیدم پس کی آیی؟ لعل بدخشان بود این. این که به دست صنعتگر روزگار کج مدار ساخته و پرداخته شده و دیگر به بی همتایی اش ایمان داریم. لعلی که محبوبیتش در موسیقی اصیل ایران بی تکرار است. تا مادر دهر که را زاید و که را پس اندازد که چنین در صوتی بهشتی نامیرا شود. مردی که روزی روزگاری چنان در تلاوت قرآنش غرقه بود و چنان در جهان بینی شریعتی ها - پدر و پسر - غوطه ور که حتی وقتی علیرضا داداش کوچک ترش در مشهد یواشکی به سینما می رفت، از او پنهان می کرد که نفهمد؛ که دلخور نشود؛ که سینما گناهانش را زیاد نکند و فرشته روی دوش اش را نپراند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |