مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 19 بهمن 1398 ساعت 12:002020-02-08ورزشي

درد دل های دو ترنس آواره


«شب تا صبح بیرونم، می روم توی پارک، شب هایی که خیلی سرد است، توی اتوبوس بی آرتی می مانم.

یک بار رفتم گرمخانه، یعنی خودم خواستم، مأموران شهرداری نمی خواستند.

- شب تا صبح بیرونم، می روم توی پارک، شب هایی که خیلی سرد است، توی اتوبوس بی آرتی می مانم.

یک بار رفتم گرمخانه، یعنی خودم خواستم، مأموران شهرداری نمی خواستند.

به گزارش ایسنا، شهروند در ادامه نوشت: نه پولی داشتم، نه کاری.

شب ها پارک خوابی می کردم.

سال پیش خیلی سرد شده بود، دست هایم کبود شده بود، گفتم اگر بیرون بمانم، احتمالا یخ بزنم، راضی شدند مرا به گرمخانه ببرند.

ساعت های یک و دو شب بود که به گرمخانه رسیدیم.

حوالی میدان خراسان.

یک تخت، آخر مجموعه به من دادند با یک دست لباس که شبیه لباس فرم بقیه بود.

این قدر خسته بودم که بیهوش شدم.

صبح که بیدارشدم دیدم همه آنهایی که خواب بودند، بالای سرم ایستادند، هرکدام چیزی می گفتند.

یک سری خمار بودند، یک سری هم تعارف می کردند به سیگار.

مسئول گرمخانه مرا کنار کشید و گفت اینجا جای من نیست.

گفتند برای خودم سخت است.

اذیت می شوم.

من هم رفتم.

الان که کار و بار دارم، در پانسیون می مانم.

به هرکسی هم که شبیه خودم باشد، می گویم برود گرمخانه، بهتر از پارک و کارتن خوابی است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

درد دل های دو ترنس آواره

درد دل های دو ترنس آواره