دست های سرد کودکان آزار دیدهمهار کودک آزاری و شناخت علل بروز آن نیازمند مداخله هدفمند ارگان های زیربط فرهنگی و خدماتی است. - دست های نحیفش را در دست گرفتم ، روی گونه هایم قرار دادم ؛ سرد بود به سردی تکه ای یخ . کارشناس زیر چشم هایش را نگاه کرد و صمیمانه گفت : طوری نشده عزیزم . صورتش جای بوسیدن نداشت . چشم های مشکی اش دو دو می زد ، گویا از چیزی می ترسد . کبودی ها میان سیاهی و زخم های سرخ صورتش ، ترکیب رنگ خاصی از غم و غصه بود ، که به جان چنگ می انداخت . توان نشستن روی صندلی ماشین را نداشت به سختی پیرزنی نشست. اشگ ها جسورانه به صورتم دویدند . آهسته سرش را روی شانه هایم هول دادم . دوست داشتم بغلش کنم اما با صورت خیس ، شرم از در آغوش کشیدنش را داشتم. کارشناس دوباره نگاهش را به او دوخت. چند وقته اذیتت می کنه؟ گویا دشنه ای در قلبم فرو رفت . کاش مرد بودم. کاش. دخترک نگاهی کرد و با صدای بغض آلودی گفت : بیشتر وقت ها ، ولی امروز. و سکوت کرد . چشم هایش نای نگاه کردن نداشت . ترجیح داد ببندد و شاید هم. کارشناس کلافه شده بود و با خود گفت : هر روز کودک آزاری ؟ چطور میتونن ؟ و خودروی اورژانس اجتماعی بهزیستی حرکت کرد به سمت مامنی آرام بخش برای کودک. آبی بر آتش درون راهی سازمان بهزیستی استان شدم . برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |