مردانی ایستاده بر سر آرمان و نشسته در پای سلطانچندی پیش به همت یک آژانس هواپیمایی، تعدادی از جانبازان جنگ تحمیلی و خانواده هایشان برای زیارت، راهی حرم رضوی شدند؛ گزارش پیش رو حاشیه نگاری آن زیارت جمعی است. - خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: غرق در افکار خودم بودم و مشغول کار با موبایل که به روزمرگی این روزهایمان اضافه شده است، در گیر و دار این افکار که در زیارت از حضرت چه بخواهم، در زیر لب سلام مخصوص امام رضا علیه السلام را زمزمه می کردم و حرکت مردم توجهم را جلب می کرد. در آسمان از آسمان به دنبال چیزی روی کره خاکی بودم، چشمم دنبال جایی می گشت که آرامم کند، در این تلاطم و فراز و فرود، چشمانی را دیدم که از من مشتاق تر به بیرون می نگریستند و دوست داشتی به جای نگاه به بیرون به این چهره ها ذل بزنی و تصور کنی چه حاجاتی دارند. خوشحالی از این سفر در چهره های خانواده ها چشم گیر بود، انگار چشم هایشان می خندید، احتمالا مدت زیادی بود سفر نکرده بودند، آن هم با یکدیگر. با هم درباره ترس از پرواز صحبت می کردند، خانواده پس از مدت ها دور هم بودند و در کنار پدر، پدری که اقامت نسبتا همیشگی در بیمارستان داشت. اکنون خود را در پرواز می دیدند، غرور در نگاه مرد دیده می شد، که توانسته خانواده اش را پس از مدت ها به سفر ببرد، سفر که نگو زیارتی والا و آبرومند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |