این کودکان یک شبه بزرگ می شوندکودک همسری روایت زندگی کودکانی است که در سنین پایین، محکوم به پذیرش نقش جدیدی در زندگی می شوند، نقشی که گاهی انتخاب خودشان نبوده است. - 12 ساله بودم که از شادی ها و خنده های کودکی ام خداحافظی کردم و با مردی 20 سال بزرگ تر از خودم، پای سفره ی عقد نشستم، اکنون 38 سال از روزی می گذرد که خودم در انتخاب آن هیچ نقشی نداشتم، با گذر زمان به این نوع زندگی عادت کردم، حس می کردم این نیز یک نوع بازی کودکانه است، ولی بازی زندگی متفاوت بود، عروس شدن تنها پوشیدن لباس سفید و هله هله زدن زنان و رقص و شادی نبود، بلکه قدم گذاشتن در مسیر پر پیچ و خم زندگی بود که باید سنگینی مسئولیت و بار زندگی را بر دوش کودکانه ام تحمل می کردم. فاطمه ی 50 ساله یکی از زنانی است که در 12 سالگی با صلاح دید خانواده ی خود تن به ازدواج داده است، حال با روح فرسوده و خسته اش از خاطرات خود می گوید. فاطمه در گفت وگو با ایسنا ادامه می دهد: زمانی که هنوز درک صحیحی از سختی و تلخی زندگی و دنیای اطرافم نداشتم، ازدواج برایم به مفهوم فراموش کردن بازی ها و دوران کودکانه و پا گذاشتن در جا پای بزرگان بود. وی با بیان این که هنوز هم در حسرت دوران کودکی ام به سر می برم، می گوید: من بعد از ازدواجم یک شبه بزرگ شدم، اکنون روح و جسمم خسته شده است، بعد از فوت همسرم، نوه هایم تنها انگیزه ی زندگی ام شدند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |