چندتخته می خواهی؟ / بررسی میدانی وضعیت چند پانسیون در مناطق مختلف تهرانگروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ امیرمحمد مفاخری: باز تابستان آمد و فصل گرما شروع شد، فصلی که همیشه آن را با شادی و تفریح یاد می کنند، ولی این فصل برای دسته ای از افراد که اغلب دانشجویان هستند عذاب آور است. - خوابگاه ولیعصر اتاق خالی نداشت. همان جا با دانشجویی آشنا شدم که خوابگاهی را در خیابان ویلا به من معرفی. بعد از چند روز به آن جا سر زدم. وارد خیابانش که شدم حس کردم در قبرستان هستم، تا مکانی که یک دانشجو باید در آن جا زندگی کند. تنها آدمی که در آن خیابان دیده می شد مرد مسن و چاقی بود که صورت افتاده ای داشت و داشت سیگارش را می کشید. ساختمان پانسیون را پیدا کردم که از چهار طبقه عریض تشکیل می شد. هر طبقه بالکن های کشیده ای داشت که میله های فولادینی از بالا تا پایین آن کشیده شده بودند و حتی به من که در آن خوابگاه سکونت نداشتم، احساس زندانی بودن دست می داد. باز هم مانند خوابگاه قبلی هیچ تابلویی وجود نداشت که این مکان خوابگاه است. اصرار کردم که دیرتر بیایم و گفتم شاغل هستم و این گونه شرایط برایم سخت می شود. با لحن تندی پاسخ داد: انگار شما به درد این خوابگاه نمی خورید، دنبال جای دیگری بگردید. وارد خوابگاه شدم و در زمان ورودم فرش های رنگ پریده ای دیدم که تاروپود آن بیرون زده بود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |