مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 26 مرداد 1398 ساعت 07:482019-08-17آخرین اخبار

وصف لحظه آزادی از زبان همسر یک آزاده


«حاجی! حاجی!» علی از بین جمعیت صدای منو را شنید و به سمتم دوید.

وقتی نزدیک شد، دستش را گرفتم.

علی حسابی قرمز و خجالت زده شده بود.

- علی را دیدم و داد زدم: حاجی! حاجی! علی از بین جمعیت صدای منو را شنید و به سمتم دوید.

وقتی نزدیک شد، دستش را گرفتم.

علی حسابی قرمز و خجالت زده شده بود.

گفت: خانم نکن، زشته.

آبروم را بردی جلوی دوستام.

به گزرش ایسنا، صدیقه خارا همسر آزاده مهرعلی دستجردی است.

او در خاطره ای روایت می کند: خبر اسارت علی را از رادیو شنیدیم و همین طور خبر آزادیش را.

یک لحظه به سال های انتظار برگشتم.

روزهایی که دلم تنگ و چشمانم از دوری علی گریان بود.

باورم نمی شد.

یعنی دوره تنهایی و اندوه تمام شد؟! تنها سجده شکر می توانست کمی از هیجان آن لحظه ها کم کند.

مادر شوهرم قلبش گرفته بود و نفس نفس می زد.

پدر علی هم مدام تسبیح را دور دستش می چرخوند و می گفت: الهی 100هزار مرتبه شکر.

همه را باخبر کردیم.

فردایش، جلوی منزل، صفی از اقوام و دوستان بود که برای چراغانی و مهیاکردن بساط استقبال جمع شده بودند.

خانه از شیرینی و گل پر شده بود.

چون اطلاع دقیقی از لحظه ورود آزاده ها به کشور نداشتیم، هر ثانیه منتظر خبری از هلال احمر بودیم تا بگویند کی باید استقبال برویم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

وصف لحظه آزادی از زبان همسر یک آزاده

وصف لحظه آزادی از زبان همسر یک آزاده