«من همشهریانم را در شهر جا گذاشتم!»بازار کم رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است. حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار . - بازار کم رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است. حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار پر سرعت تمدن بتن و آهن و کامپوزیت، از همنشینی با چنین محصولات حکمت افزا، محروم، جا و باز ماند. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، در سرمقاله روز دوشنبه روزنامه 19دی می خوانیم: این پاسخ را آرام و با تبسمی شیرین به هنگام تبعید از شهر، بر زبان راند، وقتی یکی از مردم آتن با پوزخند به او گفت: دیدی سرانجام همشهریان، تو را از شهر بیرون کردند. دیوژن حکیم یونان باستان، مردی زاهد، دانا، صریح و البته بسیار شجاع بود. او به جهت زبان تند و تیز و انتقادهای پرنیش و طعنه هایش به سرداران و سناتورهای بزرگ، از شهر آتن اخراج و تبعید شد. شاید این حکایت بیش از آن که سرگذشت حکیم یونانی باشد، گویای راز سربسته و رمز سر به مُهری باشد از تعطیلی فعالیت های اثرگذار و ب برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |