سکوت آخرین حکمران بازار مسگرهای جهرمنزدیک ظهر است که با مجمعه ی مسی مادر در دست، وارد بازار سرپوشیده می شوم و پا تند می کنم سمت بازار مسگرها؛ هرچه به راسته مسگرها نزدیک تر می شوم، - سکوت بیشتر از پیش خودنمایی می کند، انگاری آخرین حکمران فصل پایانی دفتر مسگران جهرم است. گذشته دور و نزدیک را به خاطر می آورم که اگر پی نشانی بازار مسگرها بودی و راهنمایی می جستی، می گفتند: "صدای چکش را که بگیری می رسی به بازار مسگرها!" حالا اما سقف سکوت بر سر این بازار کشیده شده و پژواک پچ پچ آدم ها و صدای پای رهگذران، جای ضرب آهنگ چکش و مس را گرفته است. پشت گنبد گِلی شاهزاده اسدالدهر، در راسته ی مسگران جهرم بیشتر از چهارپنج مغازه ی یک یا دو دهنه ی مس گری و مس فروشی، مغازه ی دیگری نیست که با اسم بازار مسگران جور دربیاید. در راسته ی روبه رو هم لباس فروشی ، پلاستیک فروشی، ظروف رویی و وسایل خانگی ها، بازار مسگران را قرق کرده اند. فوقش ده تایی مغازه ی فروش ظروف مس و سفیدکاری باشند. پس از سیل اخیر که منجر به آوار برخی دکان ها شده، دو مغازه را هم که اخیراً زمین زده اند که دوباره بسازند. بعضی ها هم در بازار می گفتند که با فوت مسگرهای قدیم، اغلب ورثه، حجره ها را فروخته و گریخته اند! جلوتر که می روم ردیف دیگ های مسی پیدا می شود و پیرمردهای خوش خلقی که جلوی حجره ها نشسته بودند و هرکدام ریشی برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |