آیت الله کاشانی به روایت همسایگانش در پامنارمحلی ها می گفتند «شیر پامنار» بود، می گفتند ما پامناری ها بالا و پایین زیاده دیده ایم اما روزهایی که «کله گنده ها» می آمدند خانه «آقا» اینجا هیاهویی بود. - محلی ها می گفتند شیر پامنار بود، می گفتند ما پامناری ها بالا و پایین زیاده دیده ایم اما روزهایی که کله گنده ها می آمدند خانه آقا اینجا هیاهویی بود. 28 مرداد که غلغله بود؛ همان روزی که شعبان بی مخ و دار و دسته اش ریختند خانه او برای رعب و وحشت. محلی ها نجاتش دادند. آیت الله روی دستشان بود. نگذاشتند یک سنگ هم به سر آقا بخورد. به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه نوشت: پامنار آن زمان هنوز سنگفرش نبود اما این خیابان قدیمی تهران خاطره ها دارد از روزهای سرنوشت ساز این مملکت. روزهایی که آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی ظهرها که می شد شال و کلاه می کرد برود مسجد آقا بهرام پیش نمازی کند برای هم محله ای هایش و شب ها جلسات روضه اش را به تریبونی برای دفاع از ملی شدن صنعت نفت بدل می کرد. پامنار گنجینه آن روزهاست؛ روزهایی که از محمدرضا شاه پهلوی گرفته تا محمد مصدق نخست وزیر آن روزهای ایران پا به این خیابان می گذاشتند تا بروند خانه کاشانی. یکی برای منصرف کردن او از قیام نفتی و دیگری برای همراهی با او تا به ثمر برسانند آرزوی چندین صد ساله مردم کشورشان را. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |