دنیای تاریک «عیسی» در شهر کورها«می دانی؟ من فکر می کنم حتی گربه های محله هم فهمیده اند که چشم هایم سو ندارند. از کوری ام استفاده می کنند و لقمه های غذایم را برمی دارند و می خورند. » - می دانی؟ من فکر می کنم حتی گربه های محله هم فهمیده اند که چشم هایم سو ندارند. از کوری ام استفاده می کنند و لقمه های غذایم را برمی دارند و می خورند. لافت را همه به بادگیرهایش می شناسند؛ به کوچه های تنگ و باریکش و به نخل هایش. هر کس گذرش به جزیره قشم می افتد، از چهره طبیعی لافت در میان درختان سبز گرمسیری و نخلستان های بلند، همراه با زیبایی خیره کننده دریا و جنگل شناور حرا دیدن می کند اما اگر از من می شنوی، گذرت که به لافت افتاد، عیسی را فراموش نکن. خیلی سال قبل اهالی لافت درگیر یک بیماری عجیب و غریب شدند. بیماری مهلکی میان مردم شیوع پیدا کرد و اهالی روستا را نابینا کرد. عیسی یکی از بازماندگان آن سال هاست که بر اثر همان بیماری نابینا شده است. خودش می گوید: لافت از همان سال معروف شده است به شهر کورها! عیسی که به گفته خودش 105 ساله اما به گفته همسایه هایش 90 ساله است، وقتی که فقط 7 سالش بوده، تمام بینایی اش را بر اثر بیماری از دست می دهد. از همان روزها دنیایش عوضش می شود؛ یک جورهایی تاریک و مات. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |