داستان عکس؛ یادگار روی به فراموشی خانه هاتوی خانه هایی که اتاق های تو در تو داشت و هر طرفش که می نشستی، وسط جمع بودی ، تاقچه، تنهای جای جداافتاده ای بود که می شد چیزها را رویشان نگه داشت. - بچه های کوچک را هم می گذاشتند روی تاقچه، وقتی خانه خیلی شلوغ بود ، وقتی می خواستند دست و پایشان به سفره پهن شده برای جماعت مهمان ها نگیرد و سفره را به هم نریزد؛ وقتی می خواستند بگوید به به، چه بچه ماهی! وقتی می خواستند بگویند ذله ام کردی بچه شیطان! بچه که بزرگ تر شد، خودش راه پا را یاد می گیرد که برود بالای تاقچه بنشیند ، از آن بالا از قندان قند بردارد و یواشکی بگذارد توی دهنش، یا فقط آن بالا بنشیند و باقی آدم های خانه را نگاه کند. تاقچه در معماری سنتی ایران، فراگیر است، در بیشتر مناطق کشور می شود این المان معماری را که شاید بچه های امروزی نامش را تنها در شعرها و داستان ها شنیده باشند، دید، بعضی نمونه های ماندگارش هم در خانه های تاریخی کاشان دیده می شود ، با آینه کاری و نقاشی و گچ کاری های گل و مرغی. بعضی هایشان را هم می شود در خانه های مدرن امروزی دید، استادان معماری که می خواهند معماری سنتی و مدرن ایران را به هم گره بزنند، در معدود کارهای گرانشان که مشتری های خاص دارد، تاقچه را هم به عنوان عنصری که قبلا تقریبا در تمام خانه ها بود و از سال های دهه 70 به این طرف دیگر از مد افتادند، د برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |