
اختلاف بر سر کافه گردی؛ زن درخواست طلاق دادمن عاشق کافه گردی هستم و بیشتر کافه های تهران را رفته ام. من کار خلافی نمی کنم. خوب در کافه افراد دیگری هم هستند و با آنها آشنا می شوم و حرف می زنم، - من عاشق کافه گردی هستم و بیشتر کافه های تهران را رفته ام. من کار خلافی نمی کنم. خوب در کافه افراد دیگری هم هستند و با آنها آشنا می شوم و حرف می زنم، اینکه گناه نیست. روزنامه ایران نوشت: نزدیک دکه روزنامه فروشی مقابل دادگاه خانواده پسری جوان لبه جدول پیاده رو نشسته و در رویاهای خودش غرق بود. لحظاتی بعد دختری جوان با عجله به او نزدیک شد و در حالی که نگاه شماتت باری به او انداخت، گفت: اینجا هم دست از بی خیالی و بی مسئولیتی بر نمی داری کلی دنبالت گشتم مگه قرار نبود ساعت 10 دم شعبه باشی بلند شو دیر شد. بعد با هم به سمت حیاط دادگاه خانواده به راه افتادند. وقتی وارد شعبه دادگاه شدند، مدیر دفتر قاضی نگاهی به آنها کرد و گفت کجا بودید؟ خیلی صدایتان زدم اما اعلام حضور نکردید. دختر نگاهی به همسرش انداخت و قبل از اینکه حرفی بزند مدیر دفتر شعبه گفت: زودتر وارد شوید قاضی منتظر شماست. وقتی زوج جوان وارد اتاق شدند، قاضی سرش را از روی پرونده بلند کرد و گفت: هنوز یک سال از امضای سند ازدواجتان نگذشته چرا آنقدر سریع تصمیم به جدایی گرفتید؟ او بیشتر دنبال رفیق بازی و کافه گردی است تا زندگی مشترک دختر جوان با برچسب ها: کافه - دادگاه خانواده - کافه گردی - دادگاه - دکه روزنامه فروشی - خانواده - روزنامه |
آخرین اخبار سرویس: |