
«مرگ و دوشیزه»؛ وقتی حقیقت مدرک نداردسؤال آخر را پولانسکی یواشکی سمت تماشاگر پرتاب می کند: اگر جای آن ها بودی، واقعاً بهتر عمل می کردی یا فقط دوست داری فکر کنی که بهتر عمل می کردی؟ - سؤال آخر را پولانسکی یواشکی سمت تماشاگر پرتاب می کند: اگر جای آن ها بودی، واقعاً بهتر عمل می کردی یا فقط دوست داری فکر کنی که بهتر عمل می کردی؟ عصر ایران؛ نورا جمالی- مرگ و دوشیزه ، فیلمی به کارگردانی رومن پولانسکی، ساخته شده در 1994، از آن فیلم هایی است که اگر حواست نباشد، خیلی راحت تقلیلش می دهی به یک قصهٔ آشنا: زنی که در دوران دیکتاتوری شکنجه شده، مردی که احتمالاً شکنجه گر بوده، و یک دادگاهِ خانگی که قرار است عدالت را جای قانون بنشاند. اما این خوانش، سطحی ترین لایهٔ فیلم است؛ لایه ای که اگر همان جا بمانی، اساساً پولانسکی را نفهمیده ای. مرگ و دوشیزه بر اساس نمایشنامه ای از آریل دورفمان ساخته شد و از همان ابتدا پا در مسیری دشوار می گذارد: هیچ چیز را قطعی نمی کند. نه گناه، نه بی گناهی، نه حتی حافظه. پالینا نه یک شاهد قابل اتکا است و نه یک دروغ گو؛ او انسانی است که حافظه اش با درد شکل گرفته. و پولانسکی دقیقاً همین جا ضربه اش را می زند: در جهانی که شکنجه وجود داشته، آیا اصلاً چیزی به نام حافظهٔ سالم باقی می ماند؟ دکتر میراندا (با بازی بن کینگزلی) ممکن است شکنجه گر باشد، یا ممکن است فقط صدای برچسب ها: پولانسکی - کردی - تماشاگر - فیلم - پرتاب - شکنجه - نمایشنامه |
آخرین اخبار سرویس: |