
خستگی جمعی؛ جامعه ای که دیگر چیزی را دوست نداردخستگی جمعی معمولاً از جایی آغاز نمی شود که جامعه با یک بحران ناگهانی روبه رو می شود؛ بلکه از جایی آغاز می شود که بحران ها به پایان نمی رسند. - خستگی جمعی معمولاً از جایی آغاز نمی شود که جامعه با یک بحران ناگهانی روبه رو می شود؛ بلکه از جایی آغاز می شود که بحران ها به پایان نمی رسند. جامعه می تواند شوک را تاب بیاورد و فشار را تحمل کند. اما آنچه فرساینده است، تداوم وضعیتی است که نه فرو می پاشد و نه ترمیم می شود. مدتی است جامعه نه عصبانی است و نه امیدوار. نه شور اعتراض دارد و نه اشتیاق سازندگی. به گزارش خبرآنلاین، آنچه دیده می شود نوعی بی حالی عمومی است؛ فرسودگی ای که خودش را نه در انفجار، بلکه در عقب نشینی نشان می دهد. مردم کمتر بحث یا آرزو می کنند و کمتر دل می بندند. جامعه وارد مرحله ای شده که می شود آن را خستگی جمعی نامید؛ وضعیتی که از خشم خطرناک تر است، چون خشم می جوشد، اما خستگی خاموش می کند. خستگی جمعی معمولاً از جایی آغاز نمی شود که جامعه با یک بحران ناگهانی روبه رو می شود؛ بلکه از جایی آغاز می شود که بحران ها به پایان نمی رسند. جامعه می تواند شوک را تاب بیاورد و فشار را تحمل کند. حتی می تواند فقدان را بفهمد و با آن کنار بیاید، اما آنچه فرساینده است، تداوم وضعیتی است که نه فرو می پاشد و نه ترمیم می شود. برچسب ها: جامعه - خستگی - بحران - آغاز - ناگهانی - پایان - عقب نشینی |
آخرین اخبار سرویس: |