
آشناترین گمنامانهرچه زمان می گذشت جمعیت در بجنورد برای استقبال از شهدای گمنام بیشتر می شد، چیزی که می دیدم برایم غیرقابل باور بود، پرده اشک مقابل چشمانم نمی گذاشت این تصویر زیبا را که به برکت وجود این شهیدان گمنام ایجاد شده بود، - ایسنا/خراسان شمالی هرچه زمان می گذشت جمعیت در بجنورد برای استقبال از شهدای گمنام بیشتر می شد، چیزی که می دیدم برایم غیرقابل باور بود، پرده اشک مقابل چشمانم نمی گذاشت این تصویر زیبا را که به برکت وجود این شهیدان گمنام ایجاد شده بود، خوب تماشا کنم. زمزمه آمدن شان از چند روز پیش در کوچه و خیابان های شهر پیچیده بود، چشم های زیادی آمدن شان را به انتظار نشسته بودند. اینجا مرکز خراسان شمالی است، در میدان ورودی شهر جمع شده بودیم تا مهمان مان از راه برند، حسابی همه جا را آب و جارو کرده بودیم، بوی اسپند و ذغال بلند شده بود. همهمه مردم زیاد شده بود، یکی می گفت چرا نیامدند؟ دیگری می گفت الان است که بیایند . که ناگهان یکی از اهالی فریاد زد آمدند آمدند . سر چرخاندم به جمعیت نگاهی کردم، صورت های شان قرمز بود، گونه های شان بیشتر، اما آرام بودند از کسی صدایی بلند نمی شد، معلوم بود مدت هاست بی صدا اشک می ریزند. به یک باره صدای یا زهرایی از میان جمعیت بلند شد و ناگهان مادری صدای شیونش پهنه آسمان را شکافت؛ نوای پسرم آمد، پسرم آمد ر برچسب ها: گمنام - خراسان شمالی - شهدای گمنام - استقبال - خراسان - شهیدان - بجنورد |
آخرین اخبار سرویس: |