
ثبت کتک خورترین دانش آموز در گینس!من کتک خورترین دانش آموز تاریخم که روایت قصه من، روایت حال خیلی از همکلاسی هایم نیز خواهد بود؛ هرچند ممکن است خیلی از اهالی امروز، تصوری از این قصه نداشته باشند. - مهدی محمدی کلاسر- مکتوبِ نیمه شبی است که بی خواب بودم، نه بیدار؛ که این دو را فاصله بسیار است. برای لحظه ای آخرین خبری که پیش از خواب از آن گذشته بودم، برگشت و آشفتگی شبانه را دو چندان کرده. یک مدیر مدرسه و یک تنبیه بدنی در یک مدرسه در قزوین که کلی در رسانه ها بازتاب پیدا کرده بود. از خواندن خبر برآشفته بودم؛ چرا و چگونه یک نفر باید جرات کند تا دست بلند کند روی امانتی که دستش سپرده اند؟! که اساسا هیچ انسانی حق ندارد دست روی انسانی دیگر بلند کند. اما ما. چقدر داستان زندگی ما تفاوت داشت و چرا این قدر، همه و حتی خودمان با این منِ دوران درس و مدرسه غریبگی کرده ایم؟ با چه دلی سخن تلخ از معلمان و مدیران آن روزها بر زبان آورم، که هنوز حریمشان بر من مقدس است. اما فراموش شدنی نیست گاه، تیغِ خشم شان، سبزینگیِ ما را به تاراج می برد. نه که من، شاگردی کتک خور، از آن قماشِ سربه زیرانِ گوشه نشین بودم، نه! درس را چون جامی گوارا می نوشیدم، اما چه سود؟ خودم کتک نخوردم. اما چه فرقی می کند شاهدِ ضربِ شلاقِ معلمان بودم که بر تنِ رفقا می نشست، و او، همان من بود. برچسب ها: دانش آموز - مدرسه - داستان زندگی - روایت - مدیر مدرسه - تنبیه بدنی - مهدی محمدی |
آخرین اخبار سرویس: |